سلوا سلوا ، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

little fairy

برگشتن بابا از فرانسه

سلوا جون بعد از تحمل دوازده روز دوری بالاخره بابا اومد. صبح چهارشنبه به ایران رسیدند و بعد از ظهر هم با پرواز  ساعت سه و نیم  قرار بود به تبریز بیاد.  بابا ازت خواسته بود تو بعد از نهار خوب بخوابی تا وقتی میاد سرحال باشی. خلاصه با انتظار خیلی قشنگی به خواب رفتی و بابا حدود ساعت پنج به خونه رسید. اومد کنار تو نشست و نوازشت کرد و آروم صدات میزد.....سلوای عزیزم........دختر گلم.........خوشگلم..........دختر نازم......... تو هم به محض اینکه چشماتو باز کردی و بابا رو دیدی محکم بغلش کردی. کمی هم بغض کرده بودی و پشت سر هم بابا رو می بوسیدی خلاصه خیلی لحظه دیدنی بود. اونروز برای بابا که دو هفت...
12 ارديبهشت 1391

مسافرت بابا و دلتنگي سلوا

سلوا جون عزيز دلم امروز دقيقا هشتمين روز كه بابا رفته فرانسه و من و تو تنهاييم البته با ماماني. اين اولين مسافرت طولاني باباست. هميشه مسافرتش نهايتا يك هفته طول مي كشيد. اما اين بار دوازده روز از ما دور خواهد بود. جمعه هفته پيش كه بابا داشت چمدونش رو مي بست تو گريه ميكردي. بابا هم به خاطر اينكه آرومت كنه گفت اگه گريه كني برات سوغاتي نميارم و تو با اين حرف آروم شدي و ديگه گريه نكردي. ميگفتي "من كه نميخوام گريه كنم اشكام خودشون ميان، مامانم هم كه ميره مسافرت اينجوري ميشم". تو اين هشت روز هر وقت دلتنگ بابا ميشدي ميگفتي به بابا قول دادم گريه نكنم. هر روز هم چند بار براش نامه مينويسي. پنج شنبه در جواب اس ام اس بابا كه از ...
2 ارديبهشت 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به little fairy می باشد