بهار هم از راه رسيد
بالاخره بعد از شور و اشتياق فراوان، ساعت 8 و 44 دقيقه صبح روز اول فروردين، بهار از راه رسيد. شب قبلش من و تو با هم تا ساعت 2 نيمه شب كارامون رو انجام داديم. اشتياق تو براي تحويل سال بيشتر از همه بود. با كمك هم يه سفره هفت سين كوچولو چيديم. تو با دستهاي كوچولو روبان ها رو نگه داشتي و من هم پاپيون زدم. وقتي هم با هم دعوامون ميشد ميگفتي از سال بعد بده يه نفر ديگه برات پاپيون بزنه ....و من هم كلي مي خنديدم. عكس سفره هفت سين رو براي يادگاري اينجا ميذارم. البته عكسهاي كاملش رو تو اشتباهي حذف كردي ولي خوب اين هم بد نيست. امسال اوايل نوروز رو مسافرت نرفتيم و هفته اول و البته دو...