جشن فارغ التحصيلي
دختر گلم
هر بار سال تحصيلي تموم كه ميشد از طرف مهد يه برنامه جشن براتون ميگرفتند و مراسمهاي مختلفي از قبيل شعر خواندن انگليسي، اجراي نمايش ها به زبان انگليسي و خيلي مراسم ديگه اي اجرا ميشد.
اما خرداد ماه امسال با سالهاي قبل تفاوت اساسي داشت. اينبار جشن فارغ التحصيلي از مهد كودك بود و تو بايد بعد از سه سال مهد كودك باني رو ترك ميكردي و وارد دوره دبستان مي شدي...
مراسم خيلي قشنگي بود و البته براي ماها و مديران مدرسه يه تلخي به خصوصي داشت. براي ما چون كه كم كم دوره قشنگ كودكي رو تموم ميكني و براي مدير و مربي چون كه ديگه شما رو نمي بينن، آخه خيلي دوستت داشتند.
مراسم با سرود ملي ايران شروع شد و اولين مراسم قرآن خوندن دخترا با چادرهاي سفيد و گل گلي بود. مراسم بعدي اجراي يه سرود تركي براي مامان و باباها بود كه بچه ها با لباس آذري اين مراسم رو اجرا كردند. اين عكس هم مربوط به اين قسمته........ تو هم كه مثل هميشه كنار آراد از دوستاي صميمي و صد البته قديمي (از سه سالگي) ايستاده بودي.... عليرغم اينكه خيلي صميمي بوديد و در عين حال خيلي هم با هم دعوا ميكرديد...
در مراسم، نمايشهاي مختلفي بود كه تو يكي از اونها كه شعر جوجه ها بود، به شما و آراد نقش ويژه اي داده بودند. با يه سبد پر از گل و شكوفه، رو سر بقيه جوجهها گل ميريختي..... خيلي نمايش جالبي بود ......ازم خواسته بودند يه دامن پف دار و زرد برات بخرم. منم كه ذوق خياطيم گل كرده بود رفتم حرير زرد رنگ خريدم و نشستم اون دامن رو برات بدوزم. نميدوني با چه لذت و شور و شوقي و البته صرف يه روز كامل (و كلي به هدر دادن پارچه حريرآخه من اصلا خياطي بلد نيستم) تمومش كردم و چقدر هم بهت ميومد مثل فرشته ها شده بودي...
بعد از اينها مراسم ژيمناستك داشتي كه بازهم با آراد نمايش اجرا كردين. اون لباس ژيمناستيك به همراه دامن گل گلي خيلي بهت ميومد.....
آخرين قسمت از مراسم اهداي مدرك فارغ التحصيلي بود كه خانم مدير مهريون خانم مهندس كوزه كناني به فارغ التحصيلان پيش دبستاني !!؟!! اهدا كرد.
اينم مدرك فارغ التحصيلي از پيش دبستاني با افتخار
و اينم سلوا در لباس فارغ التحصيلي
سلوا جون من و بابا از صميم قلب آرزو ميكنيم فارغ التصيلي تو رو از مدارج عالي ببينيم و مطمئنا تو باعث غرور و افتخار ما خواهي شد....
به اميد اون روز